دیگه عادتم شده ، هر بار میام سمت ات با توان مقابله با رکب خوردن میام ...

پ .ن : رویین _ تنی برای خودم شده م هااااا

نظرات 13 + ارسال نظر
شریعتی دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:20 ق.ظ http://dasthayeman.blogfa.com

آره واقعا ادم رویین تن می شه هان ولی شکننده
خب چه کنیم ...
دیا به همه همین کار رومیکنه ...
اگه حواست جمع باشه این جوری می شه تازه ... خدا به داد اون ها برسه که حواس پرتن !!!

هو..................م...
اصلا کسی که حواسش باشه رو ندیدم اما بی خیال دیدمی. ..

شریعتی دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:20 ق.ظ http://dasthayeman.blogfa.com

وای در ضمن چه خوب کردی دوباره به رنگ خودت برگشتی ... این قالب رو من یکی خیلی دوست می دارم ...
...

خوب این قالب رو من یی دوست ندارم ...
نمیدونم اون سبز قبلی چطور بودش ...
حواسم نبود قالب قبلی که درست کرد رو پاک کرد .. اینو دوباره ساختمی ..

سیگاری دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:49 ق.ظ http://babylondreaming.blogfa.com

و آنگاه که پولیکسین را بر مزار آشیل سربریدند فریادی بر نیاورد مگر در ثنای غرابت دلدادگان اسپارت و این روایت شقاوت دوران بود بر کالبد شکننده دختر پریام.
ایلیاد و اودیسه -هومر-Trojan War cycle

و آنگاه که الگا این متن رو خواند ه سیگاری جانش واسش کامنت گذاشته لب به خنده گشود و با خودش گفت :
آ......خ که این ژسر چه خوب می فهمد مرا ...
خدایش نگه دارد همی ...

سیگاری دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:54 ق.ظ

قضیه هدفون و پسره و سالن و شجریان من و یاد یه پلان از یه فیلم آرژانتینی انداخ.اسمش چی بود...اه

ببخشید آقا قضیه هدفون و دریاچه نمک و شجریان شما رو یاد یه چی دیگه نمی اندازه؟؟؟
می کشمت اگه که یادت نیاد ....
موااااااااااااااااااااااچ

سر عالم نمی دارم دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 08:36 ق.ظ

سلام ! میدیونم الان میگی باز این کامنت گذاشت ! راستی می بینم که بلاگت باز به حالت اولش برگشت ! این قالب یه جورایی خاصه یعنی از اون یکی خاص تر ولی ........
بنظرت رکب خوردن بیشتر حال نمیده تا آدم رویین تن باشه ! اصل لذت دوست داشتن تو همین رکب خوردنهاست !

گویم که "گنجی شایگان" گوید : " بلی نی رایگان ... جان خواهم و آنگه چه جان ! " گفتم : "سبک کن بار من "
ور گنج خواهی سر بنه ور عشق خواهی جان بده ... در صف درآ وا پس مجه ای حیدر کرار من !

با اینکه قبولت ندارم در کل اما... اینو خوب اومدی:
رکب خوردن بیشتر حال میده ..
کلا رکب خوردن هم عالمی دارد ...
/
/
گنجی شایگان دیگه کیه ...

دگم دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:21 ق.ظ

والا اینقده گیر به ظاهر داده اند دوستان از محتوا و متن یادشان رفته!
اما اول برای پست قبلی بایست بگویم که خوب شد چیز های دیگه گوش نمیکردی همه فهمیدند فرهیخته ی مادر زادی تو!
اما در مورد این پست نظری ندارم جز فرستادن فاتحه مر رستم را به خاطر جنگ سختش با اسفندیار(که تو باشی)!
و اما چیزی که میخوام بهت بگم و خودتم میدونی وناراحت هم میشی به روت بیارم ... این رنگ، رنگ ِ قبلی نیست خیلی خیلی هم تازه ولی قشنگ تره!!!(دروغ گفتم یعنی میرم جهندم؟؟؟البته خب دروغ مصلحتی فکر نکنم گناه داشته باشه ها)D;

حالا نه خیلی تو چاردنگ حواست پی ـ متن کوفتی منه آقا جانمی ..
گفتمت که هر چی دیشب فک کردم یادم نیومد رنگ قبلی چطوریا بود ..
.
.
.
من به دروغ مصلحتی ایمان دارم همانا...

سر عالم نمی دارم دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:20 ب.ظ

اگه قرار بود من قبول داشته باشی که میشدی من ! نباید من قبول داشته باشی باید خودت قبول داشته باشی ! مطمئن اگر می دونستم که سرسخت نیستی واست کامنت نمی ذاشتم !
گنج شایگان کسی نیست ! نماد درخواست انسان از خداست !

ااو....................ه که اگه میخواستن من رو با گنج شایگان هام خاک کنن من چقدر مقبره بایست میخریدمی ...

آفو دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:26 ب.ظ http://www.asimesar.blogfa.com

دو تا متن عقب افتاده بودم . جالب بودند . رویین تن!!!

خودم رو بگو که چقدر از متن های زندگیم عقب می مونم گلی ...
اینا که چیزی نیستن ...
رویین تن بود جالب نیست که یهجورایی دردناک هم هستشااا

[ بدون نام ] دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:46 ب.ظ

اگه دنیا از ما روئین تن هایی پی در پی نمی ساخت، زندگی جور دیگه ای می شد! شاید جوری بهتر!

این یکی رو پایین جواب دادمی ..
خودت که میدونی چی شد ؟؟‌:D

بادوم دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:48 ب.ظ http://bado0m.blogfa.com

اگه دنیا از ما روئین تن هایی پی در پی نمی ساخت، زندگی جور دیگه ای می شد! شاید جوری بهتر!

اینو تائید کن اون یکیو نکن! خودت فهمیدی چی شد دیگه!؟ D:

هو...م ...
می فهم ام چی میگی .. این که دیگه اینقدر بقوله ما جنوبی ها بلکم نمیشدیم همی....
خواهرک جان من واسه سرطانت نگرانتم هاااا

آفو دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 08:38 ب.ظ

جیگرتو....با اون دردی که میکشی....

ها...
من خیلی درد میکشم بانو...

نیکا سه‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:00 ب.ظ http://roozhaye-yek-dokhtar.blogfa.com/

چی دارم که بهت بگم؟...
هیچی....

ایرمان شنبه 9 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:16 ب.ظ

تنها راه بقا همین شده...رویین تن باش و بمون!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد