حالا که قرار بود عبارت عاریهای استفاده کنی، اگه از کوئین و پینک و باب دیلان قرض نمیگرفتی، حداقل به مهرنوش هر رجوع نمیکردی و یه وطنی باکلاستر رو انتخاب میکردی...
اما جدا از شوخی... میفهمم چی میگی... و عجب بین کم آوردن کسی و ترسی مبهم، رابطهای قوی وجود داره... این پستات خیلی زنده ست واسه من... میفهممات...
حالا که قرار بود عبارت عاریهای استفاده کنی، اگه از کوئین و پینک و باب دیلان قرض نمیگرفتی، حداقل به مهرنوش هر رجوع نمیکردی و یه وطنی باکلاستر رو انتخاب میکردی...
اما جدا از شوخی... میفهمم چی میگی... و عجب بین کم آوردن کسی و ترسی مبهم، رابطهای قوی وجود داره... این پستات خیلی زنده ست واسه من... میفهممات...
هوا اردیبهشتیه آخه
و من اردیبهشتی چه خوب می فهمم این داستان رو...
ولی تو اردیبهشتی (از منظر تولد) نبودی... درسته؟
خیلی اذیت کننده اس همیشه اونی که باید باشه نیست همیشه باید یه چیزی کم باشه. مث این روزا که تو این هوای فوق العاده مجبورم تنهایی پیاده روی کنم .
همیشه میترسم...
از چی ؟؟
یکیش رو بگوو
چی شدی باز؟
ّI’m running, I’m scared tonight
I’m running, I’m scared of life
I’m running, I’m scared of breathing
‘Cause I adore you