همیشه کم میارمت ، 

و میترسم .

نظرات 6 + ارسال نظر
احسان چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:06 ق.ظ http://shaayad.blogfa.com

حالا که قرار بود عبارت عاریه‌ای استفاده کنی، اگه از کوئین و پینک و باب دیلان قرض نمی‌گرفتی، حداقل به مهرنوش هر رجوع نمی‌کردی و یه وطنی باکلاس‌تر رو انتخاب می‌کردی...

اما جدا از شوخی... می‌فهمم چی می‌گی... و عجب بین کم آوردن کسی و ترسی مبهم، رابطه‌ای قوی وجود داره... این پست‌ات خیلی زنده ست واسه من... می‌فهمم‌ات...

هوا اردیبهشتیه آخه

احسان پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:28 ب.ظ http://shaayad.blogfa.com

و من اردیبهشتی چه خوب می فهمم این داستان رو...

ولی تو اردیبهشتی (از منظر تولد) نبودی... درسته؟

لیلا شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:17 ق.ظ http://www.lyly.persianblog.ir

خیلی اذیت کننده اس همیشه اونی که باید باشه نیست همیشه باید یه چیزی کم باشه. مث این روزا که تو این هوای فوق العاده مجبورم تنهایی پیاده روی کنم .

دختری که سلام نمیکنه یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:35 ب.ظ http://www.promete28.blogfa.com

همیشه میترسم...

از چی ؟؟
یکیش رو بگوو

احسان دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:03 ق.ظ http://shaayad.blogfa.com

چی شدی باز؟

پونل دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:59 ق.ظ

ّI’m running, I’m scared tonight
I’m running, I’m scared of life
I’m running, I’m scared of breathing
‘Cause I adore you

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد