باران که می بارد باید علی صالحی خوند ، یا دست کم من اینطوری بیشتر دلم میخواهد . امروز تازه فهمیدم بابا سه شب میگذره که تب داره ، تمام طول راه شرکت رو گریه کردم زیر بارون و علی صالحی داشت انیس آخر همین هفته می آید رو میخوند .
دلم گرفته دلم گرفته دلم گرفته دلم گرفته ، دوباره ها دوباره ها دوباره ها
هی!
تو هنوز هستی..سبز ِ شورِ دور دورا..
کاش یه وختی می شد که همه چیپیدا می شد..
مث همین وبلاگا..
مث همین حرفا که می زنی که می زنم و الخ..
هووووم من هنوز هستم رفیق ُ
حالا گیرم که مثه قدیما اون قدرا سبز نیستم
بیا مثه من دوبارهشروع کن نوشتنُ من دوباره تمام صفحه ت رو خوندم دختری ام