این دو روز تعطیلی یک دختری در اتوبوسای تجریش چسبیده به پنچره ایی بود که خیلی دپ بود و روز شنبه که اومد سرکار در جواب همکاراش که گفتند چرا قیافه ات اینطوریه گفت : دارم از فراقش در دیده صد علامت ...
همینطور ملایم دارم میخندم و به کامنتت نگاه میکنم ، اینکه چقدر واکنش ها توی کادر این ژست میتونه یکسان باشه که بتونی بنویسی از کاری که من هم انجامش دادم و اما ننوشتمش !!
اوف اوف اوف..
حالا یه بار دیگه با هم دیگه : اووووف اووووووف اووف
یادم میاد اینجا رو
خوبی
من خوب و بد باهم دیگه ،گمت کرده بودم یعنی همه گم شده بودن دارم یکی یکی پیداشون میکنم
صندلی ردیف آخر باشه، بارون بیاد و تجریش بوی ازدحام بده، آدم نمیشه نگه که انی رایت دهرا، من هجرک القیامه ..
همه اینایی که تو میگی ولی خط آخر رو ترجمه کن
خوب بود
شاید بهتر بود جواب نمی دادی
دست از سرم برنمیداشتن که !!
گریه یواشکی تو سرما هم اضافش کن لدفن
همینطور ملایم دارم میخندم و به کامنتت نگاه میکنم ،
اینکه چقدر واکنش ها توی کادر این ژست میتونه یکسان باشه که بتونی بنویسی از کاری که من هم انجامش دادم و اما ننوشتمش !!
از کوچ تو شهر را ، چونان قیامت دیده ام ..
دلم درد گرفت !!
این دفعه هرکی پرسید چرا قیافت اینطوریه یا بگو به تو چه یا بگو چون پاییزه برگ درخت می ریزه!
منم به درد این سوال مبتلا شدم...
چشم .
حالا شما اینقدر کفری نشو
تصدقت الگای عزیز ..
یکی به نفع تو ،
سلام
یادت می آد الگا جان ما رو یا نه ... ؟؟؟؟!
یادت کردم گفتم به این جا سر بزنم احوالت رو بپرسم
...
خوبی
؟!
خوش باشی
به امید خدا
ولش کن یادآوری نکنم بهتره .
مرد بغض نمیکند ...
مرد گریه نمیکند ...
مرد نمی شِکند ...
فقـــــط سیگاری روشن میکند ؛
و آرام و بی صدا لابلای دود و شعر میمیـــــــرد ...
من اون مرد رو از اون لابه لای دود و شعر میارم بیرون !!!
تو این کارا استادم .
سیگاری روشن است.
ـ زندگی ـ
کام بگیری یا نه! دود میشود...
http://www.facebook.com/#!/photo.php?fbid=192822744127806&set=a.184933754916705.46157.184928624917218&type=3&theater
به هر رگی که زدی و زدم به حس جنون ....
کامنت تو نوای این شعر رو داشت .
مثه گنجیشکی که زیر برفا مونده ..
و داره جون میکنه ،
شکلک گل ُ اینا
به جز اینها چه؟؟؟
تصدقت ..
باز هم !!
..و همه روزهای تعطیل
و همه و همه و همه و همه روزای تعطیل