بهت پیشنهاد میدم 3 تا از داستانهای وبلاگم را حتما بخونی.خودم تو همه داستانهایی که تو این 5 ماه نوشتم این 3 تا را از همه بیشتر دوست دارم: 1_آیینه:نوشته شده در 20 تیر 1388 2_آره میخوام شاخه ای که روش نشستم را اره کنم:30 خرداد 88 3_در حمام چراغ خاموش نورانیتر از هزاران خورشید است:9 اردیبهشت 88 میتونی تو آرشیو وبلاگم پیداشون کنی.این داستان آخری هم(بت) را خیلی دوست دارم چون با حس نوشتمش. جواب نظرت را تو قسمت نظرات وبلاگ خودم میدم
بهار
چهارشنبه 21 مردادماه سال 1388 ساعت 02:09 ب.ظ
لحظه های به ظاهر بی اهمیت معاشقه را خوب به ادبیات در میاری
دقت کن ...
خودت می گویی : به ظاهر ..
اما باطن ش دنیایی است ....
بهت پیشنهاد میدم 3 تا از داستانهای وبلاگم را حتما بخونی.خودم تو همه داستانهایی که تو این 5 ماه نوشتم این 3 تا را از همه بیشتر دوست دارم:
1_آیینه:نوشته شده در 20 تیر 1388
2_آره میخوام شاخه ای که روش نشستم را اره کنم:30 خرداد 88
3_در حمام چراغ خاموش نورانیتر از هزاران خورشید است:9 اردیبهشت 88
میتونی تو آرشیو وبلاگم پیداشون کنی.این داستان آخری هم(بت) را خیلی دوست دارم چون با حس نوشتمش.
جواب نظرت را تو قسمت نظرات وبلاگ خودم میدم
کی میگه این لحظه ها بی اهمیته؟
خیلی ها میگن عزیزکم ...
هیچ آغوشی
امن نیست
و این کمی
ترسناک است.
دلهره را
از خودم دور می کنم.