سلام به دوست خودم بعضی وقتا دیدنت شدید به یک دغدغه ذهنی تبدیل می شه. از این لحاظ که می گم کسی که اینطوری بی پروا و جسورانه می نویسه و به این سادگی و بی دوربایستی حرفاشو به زبون میاره واقعا دیدن داره.امیدوارم حرفام بد برداشت نشه. مراقب لبهات هم باش. شرمنده خلوت تنهائیت رو شکستم. ارادتمند پ ن : این مربوط به این پست و پست قبلیت بود. پ ن 2: مقنعه صحیح است. بعضی وقتا عجله کار دستت میده ها.
آخه من همیشه باهاش مشکل داشتم ، مقنعه رو میگم .. خوبه تو تصحیح میکنی ... نه بابا ... زیاد بهش فک نکن .. همچین چیزی هم نیست دیدن ـ من ..
سلام من یک دانشجو از قشر متوسط هستم که به لطف خدا و با کمک سی ان 3 دارم یک پول دار واقعی میشم. شما هم اگر علاقه مندید بدون هیچ سرمایه ای پول دار شوید، به وبلاگ من سری بزنید و روی لینک «ماهیانه 500 هزار تومان درآمد تضمینی داشته باشید» کلیک کنید و بقیه ی کارها رو خیلی راحت انجام بدید. مطمئن باشید ضرر نمی کنید.
خب خداروشکر میایم اینجا یکسری چیزها یاد میگیریم و امروزمون نسبت به دیروزمون فرق دار میشه ولی خب اینو که گفتی باعث یک سری سوء تفاهم ها خواهد شد بعد ها در رابطه ی همگان من جمله خود بنده... سعی میکنم فراموش کنم این درسو آبجی(ایکون کسی که داره چشمک میزنه و فکر میکنه چرا بلاگ اسکای یک سری آیکون نمیخره تا اینقدر من بدبخت زحمت نکشم)
نمیدونم ایا منظور این بهار خانم از پسر بالائیه منم یا نه ؟ به هرحال اولا من که گیری نمی دم ثانیا وبلاگ ننوشته بودن فقط مخصوص دخترا یا خانمها ثانیا از کی تا حالا به پیرمرداد می گن پسر ثالثا چشم دیگه از ما چیزی اینجا نمی بینید. زیاده عرضی نیست. ارادتمند. پ ن : در ضمن ما همینی هستیم که هستیم ظاهر و باطن و نیمه پنهانی نداریم.
نه اقااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا جان منظورش با اون پسره بود که ان اسی نمیدونم چی چی کار کرده و قشر متوسط و دانشجو و از این بند و بساط ها .. شما ما را همیشه خوشحال مینمایید همی ... بهت نمیاد پیرمرد باشی پسر جان..
خیلی صریح و بی پروا مینویسی نوشته هاتو شجاعتتو طرز بیان آنچه در سر میپرورانیو دوس دارم در عین حجم کم نوشته هات تامل برانگیزند شاید چون با تامل نوشته شدن شایدم چون بدون هیچ تاملی نوشتیشیون...
آقا و یا خانم نقطه عزیز : خوبه تو هم شجاعت داشته باشی و خیلی ریلکس نامت رو بنویسی و یا آدرس خونه ت ...
Pa hamine ke rafighe harvaght miad az labo lochash khun micheke,nekbati :)
سلام عزیزززززززززززززززززززززززم .. خوبی تو ؟؟ خو که اینجا نوشتی یعنی چی؟؟ صد بار درست کامنت بزار مهدی .. بازم با موبیلت آن شدی کابوی؟؟ . ببین اگه اونجوری باشه که من فهمیدم پس خیلی وضعت خرابه تو یکی .. غلط کرد اون رفیقت همی ... :)
شخصیت واقعا تک و یگانه ای داری(حداقل در زندگی سایبریت)هر روز دقیقه ها به نوشته هات و صراحت در بیان خواسته هات(هر چند این خواسته ها ساختار شکن در عرف فرهنگی عام مردم ما هستند)فکر میکنم.خیلی به طرز نگاهت به زندگی فکر میکنم. از همه بیشتر واسم "عبارت بطری افسونگر تو یخچال"خوش اومد(بعضی اوقات باید افسون شد تا افسون نشی!)تلخی اولش به شیرینیه رهایی بعدش میرزه!! آرزومه روزی صراحت و شجاعتت رو داشته باشم(هرچند که میدونم شجاعت در یک سری از اعمال حماقته!)
از این شخصیت ها زیاد ریخته تو خیابون اما لو نمیدن .. من لو دادم خودم رو ... . . آرزو کن شاید براورده بشه ولی تا خودن نخوای نمیشه عزیز جان .. . خوب من اصلا نمیدونم دارم چیطور جوابت میدم چون سیگاری جونم الان قبل ـ تو یه کامنت گذاشته که من نفهمیدمش ...
سلام. می شه بگی چه دروغی؟ البته به نظر من کتاب با اغراق بسیار زیادی همرا بود.
من نمیدونم تو هم احساس کردی یا نه ؟؟ اما من به این نتیجه رسیدم خود نویسنده زنی بوده که خودش هم با هر کسی می پریده ...همچین کسی که میگفته من خیلی مذهبی و فلان بودم با هر کسی پا میشده میرفته اینور و اونور و با ریسس فلانی چه خیابونای درازی رو قدم میزده و اینا ... یا اصلا همون موقع که پدرش میمیره و برادرش بجایی اینکه کنار خانواده اش باشه ورمیداره میره تهران ووو .. اصلا میدونی چیه ؟؟ باید خوستانی باشی و اینجا باشی که بفهمی چی میگم من ... باید آب نداشته باشی ... برق نداشتی باشی .. جنگ زده باشی ... تو خوزستان این کتاب ـ طرفدار نداره با وجود ـ اینکه از همینجا نوشته شده ... اصلا انگار اینو نوشته که از خودش طرفداری کنه .. از خودش تمجید کنه ... بازم میگم هر کسی نظرش محترم ـ اما ...
و زنها هرگز نخواهند فهمید که وقتی پارتنرشون داره بهشون نگاه می کنه تو ذهنش این می گذره که عجب اشتباهی کردم فلانی رو از دست دادم .... ...... ..... این بدبخت ساعت ۶:۳۰ کارت میکشد!!
خوبیه پارتنر من اینه که بهم میگه : میگه از قبلی بهترم یا بدتر ... البته من همیشه ثابتم و این میون میرن و میان کسانی ... . . تو دلاور مردی آقاجان زحمتکش
سلام به دوست خودم
بعضی وقتا دیدنت شدید به یک دغدغه ذهنی تبدیل می شه. از این لحاظ که می گم کسی که اینطوری بی پروا و جسورانه می نویسه و به این سادگی و بی دوربایستی حرفاشو به زبون میاره واقعا دیدن داره.امیدوارم حرفام بد برداشت نشه.
مراقب لبهات هم باش.
شرمنده خلوت تنهائیت رو شکستم.
ارادتمند
پ ن : این مربوط به این پست و پست قبلیت بود.
پ ن 2: مقنعه صحیح است. بعضی وقتا عجله کار دستت میده ها.
آخه من همیشه باهاش مشکل داشتم ، مقنعه رو میگم ..
خوبه تو تصحیح میکنی ...
نه بابا ... زیاد بهش فک نکن .. همچین چیزی هم نیست دیدن ـ من ..
سلام
من یک دانشجو از قشر متوسط هستم که به لطف خدا و با کمک سی ان 3 دارم یک پول دار واقعی میشم. شما هم اگر علاقه مندید بدون هیچ سرمایه ای پول دار شوید، به وبلاگ من سری بزنید و روی لینک «ماهیانه 500 هزار تومان درآمد تضمینی داشته باشید» کلیک کنید و بقیه ی کارها رو خیلی راحت انجام بدید. مطمئن باشید ضرر نمی کنید.
بخدا من هم دانشجو ام .. و محتاج ـ و متوسط
این پسر بالایی چرا همیشه به تو گیر میده!!!؟
میگا الگا اگه نمیبینی کامنتی از من....بخدا از سکوتم مقابل نوشته های به شدت الگایی و به شدت تر دخترونته.....که منو وادار به فکر میکنه......
دخترانه؟؟
شک دارم .. اما زنانه رو میشه تحمل کرد
خب خداروشکر میایم اینجا یکسری چیزها یاد میگیریم و امروزمون نسبت به دیروزمون فرق دار میشه ولی خب اینو که گفتی باعث یک سری سوء تفاهم ها خواهد شد بعد ها در رابطه ی همگان من جمله خود بنده... سعی میکنم فراموش کنم این درسو آبجی(ایکون کسی که داره چشمک میزنه و فکر میکنه چرا بلاگ اسکای یک سری آیکون نمیخره تا اینقدر من بدبخت زحمت نکشم)
هر روز بهتر از دیروز
با الگا ـ نبی ....:d
نمیدونم ایا منظور این بهار خانم از پسر بالائیه منم یا نه ؟
به هرحال اولا من که گیری نمی دم
ثانیا وبلاگ ننوشته بودن فقط مخصوص دخترا یا خانمها
ثانیا از کی تا حالا به پیرمرداد می گن پسر
ثالثا چشم دیگه از ما چیزی اینجا نمی بینید.
زیاده عرضی نیست.
ارادتمند.
پ ن : در ضمن ما همینی هستیم که هستیم ظاهر و باطن و نیمه پنهانی نداریم.
نه اقااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا جان
منظورش با اون پسره بود که ان اسی نمیدونم چی چی کار کرده و قشر متوسط و دانشجو و از این بند و بساط ها ..
شما ما را همیشه خوشحال مینمایید همی ...
بهت نمیاد پیرمرد باشی پسر جان..
مرسی از حمایتت
در ضمن این شقیقه موهاش کلی سفیده البته دلم جوونه ( اسمایلی لبخند با چشمک )
ارادتمند این دفعه بیشتر
آخه قابل ـ حمایت هستی اوستا نام ماا...
خیلی صریح و بی پروا مینویسی
نوشته هاتو
شجاعتتو
طرز بیان آنچه در سر میپرورانیو دوس دارم
در عین حجم کم نوشته هات تامل برانگیزند
شاید چون با تامل نوشته شدن شایدم چون بدون هیچ تاملی نوشتیشیون...
آقا و یا خانم نقطه عزیز :
خوبه تو هم شجاعت داشته باشی و خیلی ریلکس نامت رو بنویسی و یا آدرس خونه ت ...
Pa hamine ke rafighe harvaght miad az labo lochash khun micheke,nekbati :)
سلام عزیزززززززززززززززززززززززم .. خوبی تو ؟؟
خو که اینجا نوشتی یعنی چی؟؟
صد بار درست کامنت بزار مهدی .. بازم با موبیلت آن شدی کابوی؟؟
.
ببین اگه اونجوری باشه که من فهمیدم پس خیلی وضعت خرابه تو یکی ..
غلط کرد اون رفیقت همی ... :)
با نقطه موافقم با توام موافقم!
شخصیت واقعا تک و یگانه ای داری(حداقل در زندگی سایبریت)هر روز دقیقه ها به نوشته هات و صراحت در بیان خواسته هات(هر چند این خواسته ها ساختار شکن در عرف فرهنگی عام مردم ما هستند)فکر میکنم.خیلی به طرز نگاهت به زندگی فکر میکنم.
از همه بیشتر واسم "عبارت بطری افسونگر تو یخچال"خوش اومد(بعضی اوقات باید افسون شد تا افسون نشی!)تلخی اولش به شیرینیه رهایی بعدش میرزه!!
آرزومه روزی صراحت و شجاعتت رو داشته باشم(هرچند که میدونم شجاعت در یک سری از اعمال حماقته!)
از این شخصیت ها زیاد ریخته تو خیابون اما لو نمیدن ..
من لو دادم خودم رو ...
.
.
آرزو کن شاید براورده بشه ولی تا خودن نخوای نمیشه عزیز جان ..
.
خوب من اصلا نمیدونم دارم چیطور جوابت میدم چون سیگاری جونم الان قبل ـ تو یه کامنت گذاشته که من نفهمیدمش ...
سلام. می شه بگی چه دروغی؟ البته به نظر من کتاب با اغراق بسیار زیادی همرا بود.
من نمیدونم تو هم احساس کردی یا نه ؟؟ اما من به این نتیجه رسیدم خود نویسنده زنی بوده که خودش هم با هر کسی می پریده ...همچین کسی که میگفته من خیلی مذهبی و فلان بودم با هر کسی پا میشده میرفته اینور و اونور و با ریسس فلانی چه خیابونای درازی رو قدم میزده و اینا ... یا اصلا همون موقع که پدرش میمیره و برادرش بجایی اینکه کنار خانواده اش باشه ورمیداره میره تهران ووو ..
اصلا میدونی چیه ؟؟
باید خوستانی باشی و اینجا باشی که بفهمی چی میگم من ...
باید آب نداشته باشی ... برق نداشتی باشی .. جنگ زده باشی ...
تو خوزستان این کتاب ـ طرفدار نداره با وجود ـ اینکه از همینجا نوشته شده ...
اصلا انگار اینو نوشته که از خودش طرفداری کنه .. از خودش تمجید کنه ...
بازم میگم هر کسی نظرش محترم ـ اما ...
و زنها هرگز نخواهند فهمید که وقتی پارتنرشون داره بهشون نگاه می کنه تو ذهنش این می گذره که عجب اشتباهی کردم فلانی رو از دست دادم ....
......
.....
این بدبخت ساعت ۶:۳۰ کارت میکشد!!
خوبیه پارتنر من اینه که بهم میگه :
میگه از قبلی بهترم یا بدتر ...
البته من همیشه ثابتم و این میون میرن و میان کسانی ...
.
.
تو دلاور مردی آقاجان زحمتکش
کلا تصمیم گرفتم اسم رو به زبون نیارم...
اما اون لب گزیدن رو نمیشه کاریش کرد...
خوب منم واسه همین نوشتمش دیگه ...
چون کاریش نمیشه کرد
نمی دونم شاید !
اما مرد ها..
بازم نمی دونم ..
شاید چون هیچ وقت تجربه اش نکردم (:
بد .. خیلی بد ـ که تجربه ش رو نداشتی ...
به نظرم آدم باید تو بعضی موقعیت ها قرار بگیرد همی
جلوگیری از هرگونه سوتی :))