به غیر نامت کی نام ـ دگر ببرم؟؟

دلم از خیلی وقت پیشا میخواستت ...

آروم ام این شب ها 

با این همه بدی ها هم حتی ،

گاهی نمیخواهم اما تو اصرار میکنی و در انتها می فهم ام که تو بهتر شناخته ایی مرا تا من مرا . 

دلم نمیخواد فکر کنم که تو بدی اما ... 

گاهی خیلی بدی .

چه چیزی میتونه بهتر از این باشه که بعد از یک ارضای کامل آگاهانه و دلچسب در ساعت هشت و بیست دقیقه بری قدم بزنی و هوای آزاد به گونه هات بخوره؟؟

عشق بازی هایم یک در میان لال اند ...

دلم نمیاد تراک های mp3 ام رو دست بزنم . من رو یاد کوچه های شهرم می اندازه .

در اندوه ـ عشقی از دست رفته 

نیمی از آنچه که گیسوان نام میگیرد را از دست داده ام !!

همه لغات پر میکشند ، 

دیگر نمیخواهمت !! 

قلبم زجر میکشد .

وختی به جایی می رسی که می بینی نمیتونی گذشته ات رو تغییر بدی اما گذشته تورو تغییر داده !!اون وخته که دیگه هر چیزی تورو هیجان زده نمیکنه .

زوزه گرگ ـ وحشی

که توانش را وسوسه طعمه ربوده باشد

به ناله من می ماااند بسی ٬٬٬٬

احتیاج دارم به دوباره نوشتن وقتی که حجم سبز ـ شهوت آلود دیگر بار می آید به سراغم ( !! )

پ . ن : از این پس همینجا ، روزی چند بار به وفووور .

از این پس برای طعم شور الگا اینجا کلیک کنید : 

                                         http://monhanishor.blogfa.com/ 

     تهران ، یکی از روز های شهریور ، حواشی ساعت ۴ بعد از ظهر   

                                   

دیگه عادتم شده ، هر بار میام سمت ات با توان مقابله با رکب خوردن میام ...

پ .ن : رویین _ تنی برای خودم شده م هااااا

تند تند قدم بر میدارم که سریع تر برسم به کلاسی که میدونم ۱۵ مین هست که شروع شده ، نمیدونم من حواسم نیست و یا پسره خیلی بدفرم راه میره که می خوره به من و دست ـ منم تاب میخوره به هدفونم و از گوشیم که تو جیب مانتوم ـ جدا میشه و واسه چند لحظه می بینم که همه برگشتن و صدای ـ شجریان که داره جان ـ عشاق رو آواز می ده سالن رو ور میداره .. 

پ .ن : آخ که چقدر دوس دارم همونجا وسط ـ سالن کف زمین بشینم و کلاسو بپیچونم و هی گوش کنم : رسم عاشق کشی و شیوه شهر آشوبی .....